|
دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, :: 9:24 :: نويسنده : مرتضی عربي
عطوفت پدر و مصرف مواد مخدر رابطهای وجود دارد. همچنان که میان سردی و خشونت او و عدم مصرف مواد مخدر. در نتیجه همواره در تفکر خود، ماده مخدر را روزنهای به سوی محبت و صفات خوب انسانی میپندارند و احتمالاً چنین تصوری احساس خوشبینی نسبت به مصرف مواد مخدر در این قبیل کودکان را ایجاد میکند. دیگر اینکه بر فضای این خانواده همواره نگرانی و تشویش حاکم است، زیرا هر لحظه بیم دستگیری پدر وجود دارد. رفت و آمدهای نامنظم پدر و معاشرتهای مشکوک بر نگرانیها میافزاید و به جای اینکه پدر نقش حمایتی خود را ایفا کند، خود به حمایتشوندهای مبدل میگردد. همچنین به جای اینکه بر امور منزل نظارت و کنترل داشته باشد، خود مورد نظارت و کنترل قرار میگیرد. در بسیاری از موارد نقش نانآوری پدر به گونهای عکس تغییر جهت میدهد؛ یعنی به جای آنکه دست پر به خانه بازگردد، گاهی با دست پر از خانه بیرون میرود و اجناس منزل را برای فروش و تأمین مواد مخدر نابود میکند. در این شرایط پدر با رفتار مشکوک خود، کجرفتاری را به فرزندان میآموزد. او زشتی مصرف مواد مخدر را برای آنها از بین میبرد و در محیط منزل دسترسی به آن را برای فرزندان آسان میسازد. در این حال متأسفانه بسیاری از فرزندان خانوادههای پدر معتاد، در بزرگسالی همان الگوهای خانوادگی خویش را احیا میکنند.»(1) این تحقیق در پایان چند پیشنهاد به نظام آموزشی، سازمان بهزیستی، دادگاههای خانواده و مراکز پژوهشی ارایه میدهد: 1ـ «از آنجا که جامعه ایران در روند تاریخی مواد مخدر و بستر جغرافیایی خود به دلایل مختلف، مستعد اعتیادپروری بوده است و اعتیاد در برخی برههها میتوانسته به عنوان یک بیماری، خطر همهگیری داشته باشد، لذا واکسیناسیون کودکان سالم جامعه امری واجب است تا چنانچه در وضعیت آسیبزا قرار گرفتند، آسیبپذیر و معتاد نشوند. محتوای این واکسیناسیون اجتماعی که مشخصا در «خانواده» و «نظام آموزشی» تحقق مییابد و لحاظ آن به این دو نهاد پیشنهاد میشود شامل کسب مهارتهای زیر است: ـ مهارت تصمیمگیری بموقع و بجا ـ جلوگیری از بروز کمرویی در کودکان ـ پرورش اعتماد به نفس در آنها ـ پرورش قدرت جسارت در مخالفت کردن با پیشنهادهای خلاف همسالان 2ـ به سازمان بهزیستی پیشنهاد میشود به جای جدا کردن فرزندان خانوادههای پدرِ معتادی که عملاً قادر به ایفای نقشهای خود نیستند و سپردن آنها به مراکز شبانهروزی، آن دسته از پدران معتادی که موفق به بازپروری نشدهاند را از خانواده جدا کرده و در مراکز بازپروری نگهداری و به آنان حرفه و فنون مناسب آموخته شود. در عوض «مادر» به گونهای اساسی حمایت شود تا فرزندان را در محیطی مناسبتر نگهداری نماید. 3ـ همسران دارای شوهر معتاد معمولاً تلاش خود را برای حفظ و بقای نظام خانواده به کار میبندند و در کنار آن تمام مساعی خود را نیز برای بازپروری و درمان شوهر مبذول مینمایند. گاهی نیز آخرین موجودی خود یعنی حلقه ازدواج را برای بقای زندگی میفروشند، اما در نهایت ناامید از همه تلاشها به دادگاه مراجعه کرده تا به گسستگی این زندگی رنگ واقعی بخشیده و فرزندان را در محیطی سالمتر و مناسبتر، دور از اثرات تخریبی وجود پدر معتاد نگهداری کنند. لذا به این دادگاهها پیشنهاد میشود ضمن مراعات بیشتر حقوق این دسته زنان، شرایط سهلتری را برای این جدایی فراهم نمایند تا با حمایت قانون، زن بتواند بدون حضور مخرب پدر معتاد به تربیت فرزندان بپردازد. 4ـ بر اساس اطلاعاتی که طی چند سال تحقیق و بررسی از خانوادههای پدر معتاد به دست آمده، به روشنی مشخص شده که بسیاری از خانوادههای به ظاهر دست نخورده ممکن است در مقایسه با خانوادههای تکوالدی، تأثیر مخربتری بر فرزندان بر جای گذارند. در این قبیل خانوادهها ادامه زندگی زن و شوهر اجباری و همراه با مشاجره دایمی است. زن و شوهر به جای اینکه با یکدیگر «زندگی کنند»، در کنار هم «زندهاند» و به زحمت یکدیگر را تحمل میکنند و فرزندان آنها به جای دریافت مهر و عطوفت و نظارت و حمایت در شرایط گیجکنندهای به سر میبرند که به آسیبپذیری آنها میانجامد. لذا به پژوهشگران و مراکز پژوهش پیشنهاد میشود به جای بررسی طلاق، به پژوهشهای گوناگون تحت موضوع کلی «رضامندی خانوادهها» پرداخته و همچنین در تحقیقات مربوط به اعتیاد به جای تکرار موارد انتزاعی و بررسی فرد معتاد جدای از ساختار اجتماعی و روابط خانوادگی، به فرهنگ پیشگیری از اعتیاد توجه نمایند.»(2)
چه میگویند؟ بار دیگر راهی مرکز بازپروری معتادان قرچک میشویم و این بار پای صحبت مسؤولان مرکز مینشینیم. آقای ابوالفضل صانعی، ریاست مرکز بازپروری درگیر امور است. از فرصت استفاده کرده، ابتدا با آقای علیرضا خوشطینت معاون مرکز سؤالاتی را مطرح میکنیم: میگویند چند ماه پیش، این مرکز بسیار شلوغتر بوده است. ظاهرا پس از مصوبه شهریور ماه مجمع تشخیص مصلحت نظام (شهریور 1377) که تغییراتی در نگاه به معتاد و اعتیاد داشته، وضعیت این مرکز نیز تغییر یافته است. بله، پیش از آن معتادان به هر حال مجرم بودند، اما حالا در صورتی که برای ترک داوطلبانه مراجعه کنند، مجرم محسوب نمیشوند. قبلاً هر کس دستگیر میشد، برای ترک به صورت اجباری به مرکز تحویل داده میشد، حالا اصل بر این است که خود افراد بخواهند و برای ترک قدم جلو بگذارند. لذا تا چند ماه پیش گاه تا حدود 2000 نفر در این مرکز بودند، اما حالا حدود 200 نفر مددجو داریم.
محسوب نمیشود؟ نه، حسن این امر این است که اغلب کسانی که حالا میآیند، خود تمایل به ترک دارند. البته در واقع خانوادههای آنها بیشتر تمایل به ترک دارند، اما به هر حال خانواده و فرد معتاد به این نقطه مشترک رسیدهاند که معتاد باید برای ترک، قدم پیش بگذارد.
مددکاران مرکز با خانوادهها ارتباط دارند و اطلاعات لازم را در اختیارشان میگذارند. همان طور که گفتم خانوادهها بیشتر پیگیر هستند. مراجعه و تلاش میکنند با دریافت اطلاعات از پزشکان، روانشناسان و مددکاران راه چاره را دریابند و مانع بازگشت مجدد فرد به اعتیاد شوند. برخی از نشانههایی که میتواند حاکی از استعمال مواد مخدر توسط فرزندان و اطرافیان شما باشد: تغییر رنگ چهره مخصوصا لبها چرتزدنهای بیموقع و غیر معمولی بیعلاقگی به امور درسی و غیبتهای غیر موجه در مدرسه درخواست مکرر پول از افراد به بهانههای مختلف خیره شدن به یک نقطه و عکسالعملهای همراه با مکث و تردید کاهش اشتها و تمایل بیشتر به کشیدن سیگار و مصرف چای حالت خوابآلودگی و افسردگی و عدم تحرک استعمال داروهای خوابآور
به دو صورت خشک و استفاده از داروی ترک انجام میشود. ترک از طریق دارو توسط سه مرکز به صورت سرپایی و طی دو هفته انجام میگیرد و ترک بدون دارو در این مرکز طی یک ماه. البته بسیاری معتقدند ترک با دارو وابستگی ایجاد میکند. ظاهرا ترک بدون دارو نیز پاسخ چندان مثبتی نداده و آمار بازگشت به اعتیاد بالاست؟ به دلایل مختلف متأسفانه با این معضل روبهرو هستیم. جامعه به علل گوناگون، از جمله اعمال و سوابق افراد معتاد مجبور به واکنشهای منفی است و طبیعتا این واکنشها باعث منزوی شدن افراد معتاد شده و از آنجا که اغلب درجه اعتماد به نفس آنها نیز پایین است، برخوردها سبب بازگشت به اعتیاد میشود. با توجه به سالها سابقه کار در این مرکز، چه پیشنهادی برای رفع این مشکل دارید؟ یک راه حل بخصوص وجود ندارد، چون اعتیاد خود زاییده علل مختلف است. در دنیا نیز هنوز به طور مشخص راه حل قطعی پیدا نشده است. راه حلهایی مطرح میشود، ولی همه اینها در مراحل آزمون و خطا هستند و به طور قطع موفقیت هیچ یک ثابت نشده است. اما آنچه به نظر میرسد، این است که به هر حال اعتیاد در شرایط و مراحلی باید جرم محسوب شود، چه در غیر این صورت نمیتوان آن را مهار کرد. مورد دیگر اینکه وقتی فرد برای معالجه مراجعه میکند یا پس از دستگیری به مرکز سپرده میشود، دست متخصصین و مسؤولین مربوطه برای نگهداشتن آنها باز باشد و هر گاه پزشک یا روانشناس صلاح دانستند، بیرون برود. متشکریم! ظاهرا آقای صانعی ریاست محترم مرکز هم آمدند. آقای صانعی! ما در گفتگو با آقای خوشطینت اطلاعاتی را در باره روشهای ترک، میزان بازدهی آنها، نقش خانواده و جامعه کسب کردیم. نظر شما در این خصوص چیست؟ در مورد روشهای ترک و اینکه آیا فرد معتاد به روش سرپایی و درون خانواده باشد یا مدتی را جدا در جایی مانند این مرکز بگذراند، حدود 80% معتادان خودشان اعتقاد دارند که باید در جایی محصور بستری شوند و هیچ ماده مخدر کمکی به آنها نرسد. خانوادههای معتادان نیز اغلب همین را میخواهند، چون از طرفی شاهد رنجهای دوره ترک نیستند و از طرف دیگر پس از مدتی کشمکش و تشنج در خانه، به قول خودشان نفس راحتی میکشند. برای فرد معتاد هم که کسی در شرایط سخت دوران ترک نمیبیندش بهتر است. اما این بخشی از مسأله است. متأسفانه پس از ترک، برخورد جامعه، خانواده و آشنایان سهم مهمی در بازگشت وی به اعتیاد دارد. خانواده و جامعه به معتاد اعتماد ندارند. مثلاً در مورد اشتغال از خود میپرسند تا زمانی که فرد سالم، تحصیلکرده و بیکار داریم، چطور ریسک کنیم و شغل موجود را به فردی با سابقه اعتیاد بدهیم. این یک سؤال منطقی است. از سوی دیگر بحث اعتیاد در جامعه ما به غیر از زمینههای اجتماعی، اقتصادی و روانی، جنبههای سیاسی نیز دارد. قرار گرفتن در مسیر ترانزیت مواد مخدر، همسایگی با افغانستان و توطئههای مشهود دشمنان در گسترش مواد مخدر در ایران به عنوان نوعی مقابله با انقلاب اسلامی، این موضوع را در کشور ما پیچیدهتر کرده است. ما شاهد بودیم که عاملین توزیع مواد مخدر حاضر بودند بستههای هروئین مجانی به افراد ترک داده شده این مرکز بدهند! یک بسته هروئین مجانی در مقابل دیدن برگه ترخیص مرکز. لذا عقیده داریم که مقابله با اعتیاد کاری نیست که به تنهایی از دست دولت برآید. این امر، عزم ملی میطلبد، مانند کاری که در هشت سال دفاع مقدس انجام دادیم. مردم باید در جهادی ملی شرکت کنند و سالها با این دشمن بجنگند، مرحله به مرحله پیش بروند و خسته نشوند. امروز اعتیاد منحصر به طبقه یا علل خاص نیست. اصلاً طبقه نمیشناسد. از فقیر و غنی درگیر آن شدهاند. همین طور که اشاره کردید، مردم در این زمینه باید نقش تاریخساز خود را ایفا کنند. بیشک سازمانهای غیر دولتی از اهرمهای مهم ایفای این نقش هستند و مردم از طریق آنها میتوانند به حرکت خود انسجام و قوت دهند. نظر شما چیست؟ بله، سازمانهای غیر دولتی باید به طور جدی وارد میدان شوند و فراتر از تشکیل جلسات، کنفرانسها و سمینار، مردم را آموزش دهند. از طریق افراد متمول، خانوادههای معتادان را برای مبارزه با دیو اعتیاد در خانه حمایت کنند. برای افرادی که ترک میکنند شغل پیدا کنند. روانشناسان از این طریق به مدد خانوادهها، افراد معتاد و کسانی که ترک کردهاند، بروند و دوره رواندرمانی را تکمیل کنند. البته برای ایجاد یا تقویت سازمانهای غیر دولتی، مردم باید از سوی ارگانهای مسؤول راهنمایی بشوند. اینکه امروز ما به معتاد به جای «مجرم» به عنوان «بیمار» نگاه میکنیم، دستمان را برای این قبیل فعالیتهای مردمی باز میگذارد. باید همه به میدان بیایند و صحنه را مانند صحنه دفاع از کیان کشور ببینند. از شما متشکرم. موفق باشید. سالن انتظار و دیدار مددجویان ترک اعتیاد با خانوادههایشان امروز هم شلوغ و پررفت و آمد است. مادری، همسری، پدری و خواهری ... اما آیا به جز عزم و اراده و مهربانی عوامل دیگری نیز لازم است؟ پدر پیری کنار در خروجی مستأصل ایستاده است. دوره درمان فرزندش پایان نیافته، اما اصرار دارد که به خانه برود. نمیداند به ندای عقلش پاسخ مثبت دهد یا به ندای دلش در مقابل التماسهای فرزند. نگاه آکنده از پرسش و دردش ما را بدرقه میکند ...
مقاطع تحصیلی طی دهههای اخیر سن اعتیاد نه تنها در ایران، بلکه در جهان به شدت پایین آمده است و این هشداری جدی به خانوادههاست. بر اساس گزارش مجله اصلاح و تربیت،(3) دفتر مشاوره و برنامهریزی امور تربیتی وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی 76 ـ 77 توانسته است با کمک عوامل اجرایی خود در سطح کشور 87480 نفر دانشآموز را شناسایی کند که در معرض خطر اعتیاد یا قاچاق مواد مخدر و سوء استفاده جنسی قرار دارند. بر اساس آمار مذکور 47% آنان در مقطع ابتدایی، 32% در مقطع راهنمایی و 21% در مقطع متوسطه مشغول تحصیل هستند. این ارقام نسبت به سال تحصیلی 75 ـ 76 رشدی حدود 112% را نشان میدهد. به عبارت دیگر در سال تحصیلی گذشته مجموع دانشآموزان شناسایی شده در این خصوص 41306 نفر بودهاند.(4) انتشار این آمار سؤالاتی را برانگیخت؛ از جمله اینکه چرا هر چه مقطع تحصیلی بالاتر رفته، آمار کاهش یافته است؟ آیا این بدین دلیل نیست که دانشآموزان مقطع ابتدایی در بیان واقعیتها و مسایل درون خانواده صادقتراند و لذا شناسایی آنان توسط مشاوران به سهولت صورت میگیرد؟ به هر حال مشت نمونه خروار است و جدول زیر حداقل شمایی از وضعیت موجود را نشان میدهد:
بسازیم! به گفته کارشناسان و صاحبنظران، مهمترین عامل نابودی و تخریب این سرزمین پس از جنگ تحمیلی، مواد مخدر بوده است و این مسیری است که دشمن پس از شکست در رویارویی نظامی برای مبارزه با ما دنبال میکند. ستاد مبارزه با مواد مخدر اکنون پس از سالها تجربه معتقد است که تداوم تولید روزافزون مواد مخدر در افغانستان، مجهز بودن قاچاقچیان مواد مخدر به انواع سلاحهای سنگین پیشرفته، وضع جغرافیایی مناطق مرزی ایران و بسیاری موارد، طی دو دهه گذشته موجب شد تا قسمت اعظم توجه دولت در ارتباط با مواد مخدر، معطوف به مبارزه انتظامی و برخورد قضایی و به تعبیری مقابله با ورود و عرضه شود. پیچیدگی باندهای مخوف قاچاق مواد مخدر، گستردگی مرزها و کویری بودن آنها این امکان را به قاچاقچیان داده است تا به رغم میلیاردها تومان سرمایهگذاری جمهوری اسلامی ایران، گاه بتوانند محمولههای خود را از مرز عبور داده و برای مصرف داخلی یا ترانزیت وارد کشور کنند. افزایش میزان اعتیاد و شیوع آن به رغم کشفیات و اقدامات فزاینده طی سالهای گذشته توجه مسؤولان کشور را به ابعاد فرهنگی مبارزه در موازات ابعاد انتظامی جلب کرد. این توجه در اولین گامها موجب شکلگیری تشکلهای غیر دولتی و مردمی در قالب جمعیت و انجمن برای پیشگیری، درمان، بازتوانی و حمایت از قربانیان اعتیاد شده است. رهایی جامعه اسلامی از اعتیاد در گرو همت تمامی مسؤولان و دستگاههای ذیربط و تلاش آحاد مردم بوده و نیاز به بسیج ملی دارد. ترک جسمانی میتواند ظرف یک هفته صورت گیرد، اما ترک روحی و روانی چهار تا شش ماه به طول میانجامد. لذا در حوزه آموزش، طرح آموزش خانوادههای زندانیانِ معتاد، خانوادههای معتادان بازپروری شده و معتادان در حال ترک در اولویت هستند. سازمانهای غیر دولتی مبارزه با اعتیاد با شعار: «هموطن! مرزهای خاکی کافی نیست! در برابر اعتیاد سدهای ذهنی بسازیم!» پا به میدان گذاردهاند. سازمانهای غیر دولتی چه میگویند؟ رهایی جامعه اسلامی از اعتیاد در گرو همت تمامی مسؤولان و دستگاههای ذیربط و تلاش آحاد مردم بوده و نیاز به بسیج ملی دارد. سازمانهای غیر دولتی یا به عبارتی تشکلهای مردمی با این اعتقاد وارد میدان شدهاند. «جمعیت مبارزه با اعتیاد» از جمله این تشکلها، اهداف خود را چنین بیان میکنند: 1ـ ایجاد نگرش جدید به مسأله اعتیاد به عنوان بیماری قابل درمان و نه جرم 2ـ تبدیل امر مبارزه با اعتیاد به نهضتی ملی و استفاده بهینه از امکانات موجود 3ـ ارایه آموزشهای کافی به خانوادهها جهت پیشگیری از اعتیاد فرزندان 4ـ پیشگیری از ایجاد زمینههای روانی ـ اجتماعی گرایش جوانان به مواد مخدر، از طریق ایجاد امکانات فرهنگی، ورزشی و تفریحی 5ـ کمک به خانوادههای آسیبدیده از اعتیاد و فراهم کردن امکانات درمانی و بازپروری و جامعهپذیری 6ـ ایجاد پایگاه اطلاعرسانی 7ـ جلب حمایت و همکاری فعالانه رهبران دینی و سیاسی، انجمنهای حرفهای، خانوادههای معتادان و سازمانهای غیر دولتی این جمعیت در بروشورهایی که به چاپ رسانده، برخی از علل گرایش به اعتیاد را به ترتیب زیر ذکر کرده است:
شما والدین باید: فرزندان خود را نسبت به مظرّات و عواقب ویرانگر مواد مخدر آگاه سازید. نسبت به چگونگی خرج کردن پول فرزندانتان توجه نمایید. فرزندان خود را در مقابله و مواجهه با فشارهای طبیعی زندگی راهنمایی و یاری کنید. از چگونگی دستیابی و معاشرت فرزندان خود با دیگران آگاه باشید. از تنها گذاشتن فرزندان خود در منزل، بویژه هنگامی که به میهمانی یا مسافرت میروید جدا خودداری کنید. با فرزندان خود همدردی و به مشکلات آنان رسیدگی نموده و در صدد رفع آن برآیید. فرزندان خود را با مسایل دینی و مذهبی، خصوصا خواندن نماز آشنا سازید که این امور عامل مهمی است برای مصون ماندن از اعتیاد. فرزندان خود را تشویق کنید تا به انجام ورزشهای سازنده و دیگر فعالیتهای تفریحی سالم بپردازند. سعی نمایید با فرزندان خود رابطه دوستانه و عاطفی داشته باشید. با دادن آگاهیهای لازم از سیگاری شدن فرزندانتان جلوگیری کنید چون آلودگی به سیگار راه را برای مصرف مواد مخدر همواره میسازد. با آرزوی رهایی هر چه زودتر جامعه جهانی از چنگال دیو اعتیاد. ـ ناهنجاریهای شخصیتی (اختلال در منش و رفتار) در نوجوانان ـ رفع عوارض دردهای جسمانی که اکثرا ریشههای روانی دارد ـ کاهش اضطراب و مقابله با عوامل نامساعد محیطی ـ ارتباط با افراد و یا گروههای معتاد ـ جدایی پدر و مادر و تنشهای خانوادگی ـ مادران دلسرد، افسرده، عصبی و لجوج ـ پدران سختگیر، پرخاشگر، غیر منطقی و سلطهجو
نظرات شما عزیزان:
|